خاطرات یک مسافر

الهـی به هر نام که مرا خوانند به بندگی تو معروفم، آن کس که تو در زندگانی او هستی زنده و جاوید است...

خاطرات یک مسافر

الهـی به هر نام که مرا خوانند به بندگی تو معروفم، آن کس که تو در زندگانی او هستی زنده و جاوید است...

خاطرات یک مسافر

در این وبلاگ قصد دارم خاطرات شخصی و مسافرت هایم را بنویسم.
هر انسانی عطر خاصی دارد
گاهی برخی عجیب بوی خدا می دهند
آدم هایی هستند که دلبری نمیکنند،
حرفهای عاشقانه نمیزنند،
چیز خاصی نمیگویند که ذوق کنی
آدمهایی که نمیخواهند عاشقت کنند..
اما عاشقشان میشوی!
ناخواسته دلت برایشان میرود...
این آدمها فقط راست میگویند
راست می گویند با چاشنی قشنگ " مهر"
لبخند میزنند نه برای اینکه توجهت را جلب کنند،
لبخند میزنند چون لبخند جزئی از وجودشان است...
لبخندشان مصنوعی نیست، اجباری نیست
در لبخندشان خدا را میبینی....
اینها ساده اند
حرف زدنشان...
راه رفتنشان...
نگاهشان....
ادعا ندارند، بی آلایشند، پاک و مهربان....

طبقه بندی موضوعی
آخرین مطالب
  • ۰
  • ۰

آینده

لابلای گرفتاری ها و روزمرگی ها داشتم فکر می کردم اگه یه روزی عمری از من باقی باشه و سنم به پدر شدن قد بده، چقدر خاطره شیرین و چقدر تجربیات فراوون دارم. جنب و جوش بیش از حدم باعث شده در 27 سالگی قدر یه ادم خیلی با سن بیشتر تجربه داشته باشم.

+ از بیش از صد بار صعود به قله های توچال و کلکچال تا پنج صعود به دماوند و حداقل یک صعود به همه کوه های معروف ایران و طبیعت گردی ها، از کوهنوردها و صفای کلامشان

+ از گردش و بعضا کار در تک تک شهرهای ایران، مدیریت منابع، آشنایی با فرهنگ ها و نگرش های مختلف

+ از تدریس به بیش از هزار شاگرد در گوشه های مختلف تهران و بعضا ایران و دیدن برخوردها و نوع نگرش های مختلف به زندگی و همچنین سطح رفاه و آرامش

+ از تحصیل در دانشگاه، افتخارات علمی و تلخی و شیرینی هاش

+ از غرور مقدس و کارهای متفاوتی از کارگری ساختمان، میوه چینی،نونوایی، دستفروشی و ده ها کار دیگر که انجام دادم.

+ از آرزوهای ساده ای که به اون ها قول رسیدن دادم.

+ از اردوهای جهادی و مردمی که شاید خیلی ها ندیدند و یا دیدند و نفهمیدند. 

+ از آرزوهایی که در دل نگه داشتم و جز برای خداوندگارم به زبان نیاوردم.

+ از موقعیت و یا به قول دوستان فرصت هایی که خونسرد و بی تفاوت آن ها را رد و از کنارشان گذشتم.

+ از دوستانی که همانندشان را در دنیا نمی توان یافت.

+از ارزشهایی که به خاطر حفظشان خیلی جاماندم و تحقیر شدم و آن تحقیرها کلی به من انرژی داد.

واقعا چه گوش شنوایی باید این آقا زاده داشته باشد... خدا به دادش برسد...

  • ۹۹/۰۴/۳۰
  • مسافر

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی