خاطرات یک مسافر

الهـی به هر نام که مرا خوانند به بندگی تو معروفم، آن کس که تو در زندگانی او هستی زنده و جاوید است...

خاطرات یک مسافر

الهـی به هر نام که مرا خوانند به بندگی تو معروفم، آن کس که تو در زندگانی او هستی زنده و جاوید است...

خاطرات یک مسافر

در این وبلاگ قصد دارم خاطرات شخصی و مسافرت هایم را بنویسم.
هر انسانی عطر خاصی دارد
گاهی برخی عجیب بوی خدا می دهند
آدم هایی هستند که دلبری نمیکنند،
حرفهای عاشقانه نمیزنند،
چیز خاصی نمیگویند که ذوق کنی
آدمهایی که نمیخواهند عاشقت کنند..
اما عاشقشان میشوی!
ناخواسته دلت برایشان میرود...
این آدمها فقط راست میگویند
راست می گویند با چاشنی قشنگ " مهر"
لبخند میزنند نه برای اینکه توجهت را جلب کنند،
لبخند میزنند چون لبخند جزئی از وجودشان است...
لبخندشان مصنوعی نیست، اجباری نیست
در لبخندشان خدا را میبینی....
اینها ساده اند
حرف زدنشان...
راه رفتنشان...
نگاهشان....
ادعا ندارند، بی آلایشند، پاک و مهربان....

طبقه بندی موضوعی
آخرین مطالب
  • ۰
  • ۰

این روزها

مشغلات این روزها باعث شده حضورم توی فضای مجازی به کمترین مقدارش در 12 سال اخیر برسه..

بعد از ماه ها سری به خونه مادر بزرگم در روستا می زنم...

پدربزرگم گوشه ای تکیه کرده، عینک به چشم دارد و مشغول خواندن قرآن است..

مادر بزرگم می گوید این ختم سوم قرآنش است و روی حفظ هم دارد کار می کند..

مادربزرگم خودش چند تابلو نقاشی های جدید کشیده و با برش های خاص الگوی خیاطی ساخته و با خود عهد بسته برای تمام نوه هایش نقاشی و گلدوزی انجام دهد.

تلوزیون را روشن می کنم... میبینم که کل تاریخچه آن یا اخبار روزانه و چند فیلم تلوزیونی هست و یا فیلم هایی که قبل ها پدربزرگم با یک دوربین هندی کم از تولد نوه هایش و یا از عروسی ها و مراسم خوش زندگی و سفر حج خودش به ثبت رسانده است.

مادر بزرگم از تنهایی اش می گوید و این که روزی دو نوبت تپه رو به روی خانه شان را کوهپیمایی می کند و گاه به مرغ ها و حیوانات اهلی خودش را مشغول می کند. هنوز چشم از تلوزیون بر نداشتم که میبینم رو در رویم از برگ زردآلو و سیب خشک تا چایی و انواع میوه پر شده و امان نمی دهد.. فتیر مسکه و سایر اقلام به عنوان پیش غذای یک قورمه سبزی خوشمزه از راه می رسند... جای همگی خالی..

زندگی جریان دارد.. مشکلات نوع زندگی را تغییر می دهند ولی انسان های سخت کوش هیچ گاه در مقابل مشکلات باز نمی ایستند.

  • ۹۹/۱۱/۰۳
  • مسافر

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی