خاطرات یک مسافر

الهـی به هر نام که مرا خوانند به بندگی تو معروفم، آن کس که تو در زندگانی او هستی زنده و جاوید است...

خاطرات یک مسافر

الهـی به هر نام که مرا خوانند به بندگی تو معروفم، آن کس که تو در زندگانی او هستی زنده و جاوید است...

خاطرات یک مسافر

در این وبلاگ قصد دارم خاطرات شخصی و مسافرت هایم را بنویسم.
هر انسانی عطر خاصی دارد
گاهی برخی عجیب بوی خدا می دهند
آدم هایی هستند که دلبری نمیکنند،
حرفهای عاشقانه نمیزنند،
چیز خاصی نمیگویند که ذوق کنی
آدمهایی که نمیخواهند عاشقت کنند..
اما عاشقشان میشوی!
ناخواسته دلت برایشان میرود...
این آدمها فقط راست میگویند
راست می گویند با چاشنی قشنگ " مهر"
لبخند میزنند نه برای اینکه توجهت را جلب کنند،
لبخند میزنند چون لبخند جزئی از وجودشان است...
لبخندشان مصنوعی نیست، اجباری نیست
در لبخندشان خدا را میبینی....
اینها ساده اند
حرف زدنشان...
راه رفتنشان...
نگاهشان....
ادعا ندارند، بی آلایشند، پاک و مهربان....

طبقه بندی موضوعی
آخرین مطالب

۱۳ مطلب در ارديبهشت ۱۴۰۲ ثبت شده است

  • ۰
  • ۰

کدوم ور بوم

این ترم یکم به دانشگاه بیشتر از بیش تردد دارم... یه نیمچه درسی ارائه دادم. بعد از یه سری اتفاقاتی که پیش از این با زمینه قبلی اتفاق افتاد بعضیا خیلی روشنفکر اون هم به معنایی که خودشون تفسیر می کنند شدند. دخترانی که خیلی از قید و بندها رو کنار گذاشتند و دست در دست دوستان اجتماعی مشغول معامله دل و قلوه هستند و لذت خاصی از هنجار شکنی و حتی به زبون آوردن کلمات ج*ن*ص*ی می برند و غروب بعد کلاس میبینم توی کافه های کنار دانشگاه دستی بر سیگار دارند و حتی دستی در لباس زیر جن*ص مخالف داشته و از آن هم هیچ ابایی ندارند. البته این ادبیات نوشتار برای من مطلوب نیست ولی واقعیت هاییه که این روزا میبینم. مواردی که در هیچ جای دنیا نه ارزش تلقی میشه و نه تمدن. مقوله پوشش با هر میزان و هنجاری در هر جای دنیا وقار و متانت داره و کارگران جن*صی در هیچ جای دنیا از ارزش و منزلتی برخوردار نیستند ولی شاید این فشار و هنجار توی اینجا اکنون نتیجه عکس داده... نمیدونم... واقعا نمی دونم...

دیروز دوستی اپلیکیشن آدم و هوا رو معرفی کرد که ظاهرا اختراع یکی از ریش سفیدان دنیای سیاست هست. البته قبلا برنامه همدم رو دیده بودم که به دلیل پیچیدگی برنامه الان سالهاست در حال راه اندازیه !!!

حالا وارد این اپلیکیشن فوق پیشرفته شدم. ظاهرا خیلی اهل سخاوت هستند و سر کیسه رو شل کردند که سه روز اول عضویت رایگانه. البته من اصلا تو مخیله ام هم نمی گنجه که حتی یه ریال از بیت المال بابتش بودجه و پولی گرفته باشن. در قدم اول مشخصات می خواست و بعد عکس خودم کنار صفحات شناسنامه و ده ها تست دیگه که بفهمن من واقعا خودمم که واقعا باید گفت دمشون گرررررم. حالا هزار خان رستم رو که پشت سر گذاشتم مورد معرفی کردنشون شروع شد. خیلی دقیق و موشکافانه سوالاتی رو پرسیده بودند که فک کنم هر کی با اون معیارا ازدواج کنه حتی با همسرش توی جهان عقبی هم بی مشکل باشند.

حالا سوالاشون یکی محل زندگی و سن و تحصیلات و وضعیت اشتغال هست که خوب برای سوالات اولیه سوالات به جاییه.

ولی سوالات عمیق بعدیشون:

در عروسیتون می خواین آهنگ پخش بشه یا نه؟ نوع آهنگشو انتخاب کنید.شب عروسی تون مهمون ها آخر شب مختلط بشن یا نه؟ مرجع تقلیدتون کیه؟ نمازاتونو سروقت می خونین یا آخر وقت؟ روزه می گیرین؟ ماهواره میبینین؟ پدر همسرتون می خواین مرده باشه یا زنده؟ مادرشون چطور؟ تو خونه همسرتون با چه لهجه ای می خوان صحبت کنند؟ سید هستین یا نه؟ همسرتون می خواین سید باشن یا نه؟

البته جامعه آماریش هم خیلی زیاده ظاهرا... توی فرم ها می بینم همه گفتن زن چادری و بعضا گفتن رو بنده دار می خوان.. همه دختر خانم ها هم گفتن چادر و روبنده دارن. همه گفتن از سیگار متنفرند و هزاران پسر توی فرم ها حتی یه نفرشون لب هم به سیگار نزده. دخترا هیچ کدوم دستشون به نامحرم نخورده و پسرا اگه بفهمن دختری توی 4 سالگی توسط شوهر عمش ماچ شده باشه می فهمن اون زن زندگی نیست. همه هم انقلابی بودن رو شرط کردن. آرایش برای دخترا در بیرون خونه حرامه و مهمترین فضیلت دختر سبیلای ضخیمشه و همه گفتن با نامحرم بسیار سرد و خشن برخورد می کنند و می خوان همسرشون هم اینچنین باشه..

عجب دارالمومنینیه. واقعا داره ها.. جامعه ما کجاست؟ محیط مال کدوم جامعه هست؟ من الان بی دینم چون نمازمو گاهی یه ساعت با تاخیر می خونم؟ یا من اُمُلم چون تا حالا دوست دختر نداشتم و هنوز دست دختری رو تو دستم نگرفتم؟ من املم چون روزه می گیرم و به مبانی دین اعتقادی قلبی و نه سیا*صی دارم؟ من چیم؟ این بوم جامعه ما وسط نداره؟ جمعا لب بوم رو هم رد کرده از هر دو طرف و همه آویزون ناودونند. من نمی فهمم...

در همین فکرها بودم که یک خانم محترم به من درخواست سخاوتمندانه ازدواج رو در نرم افزار فوق پیشرفته آدم و حوا داد. متعجب شدم که چه زود خواهان پیدا کردم. معیارهایی رو انتخاب کرده بود شامل شرط حیات والدین و مکان عروسی و ... و البته بگم اسم و نشونی ازشون نبود. گفتم پذیرشی بزنم خوب آدم که از شناخت متضرر نمیشه. به هر حال هر چند اطلاعات این برنامه بسیار عمیق و دقیق و فوق العاده کارساز بود ولی من مفسد طمع کار لحظه ای شیطان ملعون توی جلدم رفت و گفت پذیرش بزن تا اطلاعات ناموسیش مثل تفکرات طرف، نگاهش به زندگی، برنامه ها و مود اقتصادیش به دست بیاری، شاید که همراستا بودین ولی از آن جا که در سرتاسر نرم افزار الهی آدم و حوا نسیم وحی پیچیده و بوی بهشت همه جاشو پر کرده شیطان را در آن راهی نیست بنابرین تا دستم سمت دکمه پذیرش رفت با پیغامی مواجه شدم که پذیرش برابر با تعهد به خواستگاری حضوری، اعلام دقیق زمان خواستگاری و همراهان به واسط برای بیان به دختر خانم عزیز می باشد. از این همه قانون مندی و حفاظت از حریم شهروندی به شگرف آمدم که حتی تا قبل از حضور در خواستگاری شماره منزل طرفین و نام طرفین و تصویری از طرفین در اخیار هم قرار نمی گیرد تا خدای نکرده زمینه فساد فراهم نشود. البته من با محدودیت های این اپ های مجازی آشنایم ولی این سطح امنیت واقعا ستودنیست.

یاد خاطره ای افتادم از سال ها قبل که به شغل  شریف کارگری مشغول بودم شبی عیال یکی از کارگرها که 7 دختر مجرد در خانه داشت با او تماس گرفت و گفت که برای یکی از دخترانمان خواستگار آمده به عنوان بزرگ خانواده و قیم دختر نظر شما شرط است. پدر عروس خانم عزیز هم نه گذاشت و نه برداشت و نه پرسید آقا پسر کیه؟ کس و کارش چیه؟ سالمه؟ مریضه؟ معتاده؟ چند سالشه؟ برای کدوم دخترم اومده؟ فقط گفت خدا رو شکر بالاخره یکی خر شد بیاد دخترای ترشیده من رو بگیره. ببین خانم اصلا رهاش نکن. اگر هم خواست بره و یا پشیمون شد به داداشم بگو با طناب ببیندش من الان راه میفتم ان شاالله فردا صبح میام بریم محضر ببندیم بارش هنوز پشیمون نشده پدرسوخته...

 

  • مسافر

عشق و دلخوری

برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید
  • مسافر

عید رمضان

برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید
  • مسافر