سرم اینقدر شلوغه که فرصت سر خاروندن هم ندارم.. کارام از 4 صبح تا دوازده شب همش لب به لبه و بازم وقت کم میارم...
این قسطو میدم دیگری میاد.. اون پولو میگیرم برای اون قسط.. مرخصی هام رو به زور روی مرز صفر نگه می دارم و اینقدر کار دارم نمی تونم ذخیره شون کنم. حتی تو اتوبوسم مشغول کارامم... یه ثانیه آروم ندارم... از سر کار میام توی یه ربع دوش میگیرم چایی دم می کنم و نمازمو هم می خونم و حتی میوه مو هم می خورم و لیاسامو تا می کنم و میرم پای کارم. حتی الان همین نوشته ها رو با سرعتی تایپ می کنم که فکر نکنم تایپستی با این سرعت بتونه تازه بازم وقت کم میارم...
خدا رو شکر که اینقدر کار دادی که سرم اینقدر شلوغ باشه تا به امور عبث فکر نکنم و بتونم تا جایی که می تونم مفید واقع بشم و به اهداف خوبی فکر کنم. اگر سرم شلوغ نبود و بی کار بودم اون موقع فاجعه بود. یه آدم جوون بی کار که حس مفید بودن رو ازش بگیرن دیگه از استراحت هم لذت نمی بره و خیلی چیزا مفاهیمشونو براش از دست می دن..
الحمد لله علی کل حال
وَکَیْفَ تَکْفُرُونَ وَأَنْتُمْ تُتْلَىٰ عَلَیْکُمْ آیَاتُ اللَّهِ وَفِیکُمْ رَسُولُهُ ۗ وَمَنْ یَعْتَصِمْ بِاللَّهِ فَقَدْ هُدِیَ إِلَىٰ صِرَاطٍ مُسْتَقِیمٍ
- ۰۲/۰۴/۱۹